English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5980 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mistaken U اشتباه کرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
safe format U عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
you are mistaken U اشتباه کرده اید
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
mix-up U اشتباه
mistaking U اشتباه
mistakes U اشتباه
errors U اشتباه
mix-ups U اشتباه
mix up U اشتباه
error U اشتباه
mistake U اشتباه
faulted U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
fault U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
fallacy U اشتباه
wrongs U اشتباه
wronging U اشتباه
wrong U اشتباه
goof U اشتباه
goofed U اشتباه
goofing U اشتباه
goofs U اشتباه
flounder U اشتباه
floundered U اشتباه
floundering U اشتباه
flounders U اشتباه
faults U اشتباه
discrepancy U اشتباه
errancy U اشتباه
overseen U در اشتباه
clanger U اشتباه
mistakenness U اشتباه
fumble U اشتباه
fumbled U اشتباه
snafu U اشتباه
fumbles U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
trips U اشتباه
faux pas U اشتباه
jeofail U اشتباه
tripped U اشتباه
trip U اشتباه
lap sus U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
fallacies U اشتباه
barratry U اشتباه
incorrectness U اشتباه
off the trail U پی گم کرده
infusion U دم کرده
souffle U پف کرده
infusions U دم کرده
puffed out <adj.> U پف کرده
i am 0 rials out of pocket U کرده ام
gelid U یخ کرده
unconscious U غش کرده
tumid <adj.> U پف کرده
bloat U پف کرده
souffles U پف کرده
beastby U کرده
puffy <adj.> U پف کرده
bouffant U پف کرده
puffed <adj.> U پف کرده
turgid <adj.> U پف کرده
puff pastry U پف کرده
soufflTs U پف کرده
unconsciously U غش کرده
blundering U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه لپی
blundered U اشتباه کردن
blunder U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
blunders U اشتباه بزرگ
blunders U اشتباه لپی
blunders U اشتباه کردن
misplay U بازی اشتباه
misguidely U از روی اشتباه
miswrite U اشتباه نوشتن
misstep U اشتباه درقضاوت
malentendu U اشتباه فهمیدن
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
lapsus linguac U اشتباه لپی
miscue U اشتباه کردن
blundered U اشتباه لپی
blundered U اشتباه بزرگ
mistakable U قابل اشتباه
mistake of law U اشتباه حکمی
mistake of fact U اشتباه موضوعی
to goof up [American E] U اشتباه کردن
oversights U اشتباه نظری
oversight U اشتباه نظری
metachronism U اشتباه تاریخی
miscalculation U محاسبه اشتباه
bloomer U اشتباه احمقانه
mistaken party U اشتباه کننده
professional misconduct U اشتباه حرفهای
blunder U اشتباه لپی
blunder U اشتباه بزرگ
miscalculations U محاسبه اشتباه
typo U اشتباه تایپی
typing error U اشتباه تایپی
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
mistakenness U در اشتباه بودن
mils trip U اشتباه میلیمی
absolute error U اشتباه مطلق
dead shot U تیر اشتباه
deflection error U اشتباه سمتی
deflection error U اشتباه انحراف
mistakes U اشتباه کردن
deflection error U اشتباه سمت
you are mistaken U در اشتباه هستید
blooper U اشتباه احمقانه
mistaking U اشتباه کردن
computational U اشتباه در محاسبه
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
trip up <idiom> U اشتباه کردن
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
blunderingly U ازروی اشتباه
boner U اشتباه مضحک
boo boo U اشتباه کاری
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
delivery error U اشتباه در تیراندازی
mistake U اشتباه کردن
dispersion error U اشتباه پراکندگی
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
faults U تقصیر اشتباه
probable error U اشتباه احتمالی
peccant U اشتباه کار
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
parachronism U اشتباه تاریخی
faulted U تقصیر اشتباه
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
syntax error U اشتباه ترکیبی
systematic error U اشتباه سیستماتیک
to put wise U از اشتباه دراوردن
inaccuracy U خطا یا اشتباه
inaccuracy U اشتباه غلط
inaccuracies U خطا یا اشتباه
inaccuracies U اشتباه غلط
to make an error U اشتباه کردن
to make a mistake U اشتباه کردن
flub U اشتباه احمقانه
to set U از اشتباه دراوردن
goof U اشتباه کردن
falsely <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
phonily <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
goofed U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
misprints U اشتباه چاپی
misprint U اشتباه چاپی
peccadilloes U اشتباه کوچک
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
mistook U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
slip-up U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
goofs U اشتباه کردن
peccadillos U اشتباه کوچک
peccadillo U اشتباه کوچک
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
fumbles U اشتباه کردن
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
erroneous U غلط اشتباه
unerring U اشتباه نشدنی
bedlam U اشتباه شدید
blame U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
blames U اشتباه گناه
fumbled U اشتباه کردن
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
fumble U اشتباه کردن
bunglers U اشتباه کار
bungler U اشتباه کار
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
blaming U اشتباه گناه
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
slipped U اشتباه کردن
slips U اشتباه لیزی
Recent search history Forum search
2New Format
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1What's on your mind
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1cartridge
1i had to see for myself
1Can't send messages to non-contact (Telegram F.A.Q)
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com